برای خرید سنگ قبر پدر و تهیه بهترین شعر برای آن، می توانید در شایان سنگ اقدام کنید.
به خاطر تو بود
که سقف بر سرمان خراب نشد.
به خاطر تو بود
که ما
به صداقت پنجره ها ایمان داشتیم
پدر رفته است
و من هنوز فکر می کنم
که شانه های او
در یکی از ستونهای این خانه، جا مانده است. (بابک زمانی)
در فروشگاه سنگ قبر فروشی شایان، وجود بخش اشعار سنگ مزار این امکان را به خریداران میدهد که متناسب با سنگ خریداری شده از یک متن باکیفیت بر روی سنگ بهرهمند شوند. اگر به دنبال یک متن مناسب و یا شعر سنگ قبر پدر، شعر سنگ قبر مادر ، شعر سنگ قبر همسر هستید میتوانید از اشعار موجود در این بخش استفاده کنید
شعر سنگ قبر پدر
ای پدر ای عارف نیکو خصال
ای که قدرت را ندانستم به هنگام وصال
خوش بخواب اینجا که این دنیای دون
چون تو گوهر کم دهد از خود برون
مهم نیست در چه سن و سالی باشیم و در کدام شهر یا روستا زندگی کنیم. حتی مهم نیست مرد باشیم یا زن، ثروتمند باشیم یا کم نوا و بالاخره فرقی ندارد دانشمند باشیم یا کم سواد. همین که انسانیم و در سینه قلبی برای تپیدن داریم کافی است تا معنایی پرفروغ که "پدر" می نامیم، بر کشور دلمان فرمانروایی کند. تا یاد این پادشاه دادگر و مهربان و عاشق می افتیم دست و زبان و دلمان به سپاسگزاری از او بر می خیزند. در کهن دیار ما که ادبیات، از آهن محکم تر و از گل لطیفتر است، پدر در دنیای شعر و ادب هم، سری سربرز و سرفراز دارد.
فردوسی در جای جای شاهنامه، و از زبان قهرمانان اسطورهای ایران، پدر را ارج و قدر می گذارد و بر صدر می نشاند:
پدر آن جهاندار بیدار مرد
که دیدی ورا روزگا نبرد
زمین سم اسب ورا بنده بود.
به رایش فلک نیز پوینده بود.
حافظ، پدر شدن را معادل کمال و غایت پختگی می داند:
در مکتب حقایق، پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
شعر سنگ قبر پدر در ادبیات عامه ما دفتری گسترده دارد. از اشعاری که مربوط به شاعران نام و نشان دار است تا ابیاتی از شاعران گمنام، دایرهی انتخابی وسیع برای خطاطی و حکاکی روی سنگ قبر پدر وجود دارد.
برای نمونه چند بیت را در این باب نقل می کنیم.
شعر سنگ قبر پدر از شاعران شناخته شده:
سعدی در شعری که برای تعظیم و تکریم یتیمان سروده تک بیت زیبای زیر را آورده که برای سنگ قبر پدر کوتاه و پرمعنی است:
من آنگه سر تاجور داشتم
که سر بر کنار پدر داشتم.
پروین اعتصامی شاعر بلند آوازه معاصر قصیده ای به عنوان شعر سنگ قبر پدر خویش سروده که برخی از ابیات آن به قرار زیر است:
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود که شد باعث ویرانی من.
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من.
از ندانستن من، دزد قضا آگه بود
چو تو را برد، بخندید به نادانی من.
آنکه در زیر زمین، داد سر و سامانت
کاش میخورد غم بیسر و سامانی من.
به سر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم
آه از این خط که نوشتند به پیشانی من.
رفتی و روز مرا تیرهتر از شب کردی
بی تو در ظلمتم، ای دیدهی نورانی من.
بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند
قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من.
صفحهی روی ز انظار، نهان میدارم
تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من
دهر، بسیار چو من سر به گریبان دیده است
چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من.
گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند
که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من
من که قدر گهر پاک تو میدانستم
ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من
من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد
که دگر گوش نداری به نوا خوانی من
گنج خود خواندی ام و رفتی و بگذاشتیم
ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من
استاد محمدعلی بهمنی در رثای قیصر امین پور غزلی زیبا سروده که ابیاتی از آن برای خطاطی و حکاکی شعر سنگ قبر پدر، وزین و زیبنده است.
تا بود سر به زیرتر از آبشار بود
«پدر» که سر بلند تر از کوهسار بود
افتاده مثل ریگ ته درّه می نمود
آن ایستاده سرو که خود قلّه دار بود
از رود سد شده به تحمل صبورتر
اما دلیل زمزمۀ جویبار بود
پدر، نه! درد نه! پدر، هم رفیق من
با مرگ هم به دوستی اش پایدار بود
تنها شبانه میشد از او باج جان گرفت
صبح از گشادهرویی او شرمسار بود
امید صباغ نو، شاعران جوان معاصر یک چهارپاره زیبا در وصف پدر دارد که ما با تغییری اندک آن را نقل می کنیم. این دو بیت زیبا برای شعر سنگ قبر پدر مناسب است.
گفتهام بارها و میگویم
بیوجودت حیات مکروه است
همه عمر تکیه ام به تو بود،
پدرم! نام کوچکت کوه است
رجحان محتوی بر شکل
برخی ترجیح میدهند شعر سنگ قبر پدر بیش از آنکه در شکل و لفظ، نام پدر را یادآوری کند، محتوایی در خور پدر داشته باشد. این افراد در انتخاب شعر زیبا و مناسب برای حکاکی و خطاطی، دستی بازتر از سایرین دارند.
عرفی شیرازی غزلی زیبا دارد که در این بخش دو بیت زیبای آن را تقدیم می کنیم که می تواند مرثیه ای زیبا برای درج بر روی سنگ قبر پدر باشد:
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بیتابی بسیار و دگر هیچ
در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری؟
گویم که غم یار و غم یار و دگر هیچ
این دو بیت از امیر خسرو دهلوی هم برای شعر سنگ قبر پدر مناسب است:
برت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راه گذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا
شعر سنگ قبر پدر در آثار شعرای گمنام
از اشعار شناسنامه دار که بگذریم، انبوهی از اشعار و دلنوشته ها وجود دارد که به عنوان شعر سنگ قبر پدر قابل استفاده هستند. برخی از این اشعار در عین سادگی، بار عاطفی کافی دارند و زیارت کنندگان قبور را در احساس فرزندان متوفی شریک می سازند. در انتخاب این اشعار بهتر است از کسانی که با شعر و ادب و دانش عروض و قافیه آشنایی دارند کمک بگیریم. زیرا اینگونه متنها اغلب سینه به سینه و سنتی منتقل شده و گاه در انتقال آنها وزن شعر از بحر عروضی اصلی خارج شده است.
در ادامه یکی از این اشعار ساده اما پر احساس را می خوانیم که برخی ابیات آن به عنوان شعر سنگ قبر پدر قابل انتخابند:
ای پدر ای با دل من همنشین.
ای صمیمی، ای بر انگشتر نگین.
ای پدر ای همدم تنهائیم.
آشنایی با غم و شیدائیم.
ای طنین نام تو بر گوش من.
ای پناه گریهی خاموش من.
همچو باران، مهربان بر من ببار.
ای که هستی مثل ابر نو بهار.
در صداقت برتر از آیینهای.
در رفاقت بادهای بیکینهای.
ای سپیدار بلند و پایدار
میبرم نام تو را با افتخار.
هر چه دارم از تو دارم ای پدر.
ای که هستی نور چشم و تاج سر.
رحمت بارانی و روشن تبار.
مهربانی از تو مانده یادگار.
ای پدر بوی شقایق میدهی.
عاشقی را یاد عاشق میدهی.
با تو سبزم، گل بهارم، ای پدر.
هر چه دارم از تو دارم ای پدر.
سیارهی آیتی